کسی می آید از یک راه دور آهسته آهسته
شبی هم می کند زینجا عبور آهسته آهسته

غبار غربت از رخسار غمگین دور می سازد
و ما را می کند غرق سرور آهسته آهسته...

مابقی در ادامه مطلب...

با توام ای دشت بی پایان سوار ما چه شد 

یکه تاز جاده های انتظار ما چه شد؟

آشنای" لا فتی الا علی" اینجا کجاست؟ 

صاحب" لا سیف الا ذوالفقار "ما چه شد؟ 

چهارده قرن است،چهل منزل عطش پیموده ایم ....

مابقی در ادامه مطلب...

 آقا اجازه؟ 
دست خودم نیست خسته ام 
در درس عشق من صف آخر نشسته ام 
یعنی نمی شود که ببینم سحر رسید؟ 
درس غریب غیبت کبری به سر رسید؟ 
آقا اجازه؟ 
بغض گرفته گلویمان 
آنقدر رد شدیم که رفته آبرویمان 
استاد عشق ,صاحب عالم ,گل بهشت 
باید که مشق نام تو را تا ابد نوشت

دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است 

سلام آقا

این نـفس تازه‌ ي مـن فـلـسفـه دارد

روي پـا بودن اين برج کـهن فلسفه دارد

سنگ اين است که من فکر کنم "قسمتم اين بود

تيشه بر سر زدن «سنگ شکن» فلسفه دارد

ما بقی دراداه مطلب...

جمعه یعنى یک غزل دلواپسى***جمعه یعنى گریه هاى بى کسى

جمعه یعنى روح سبز انتظار***جمعه یعنى لحظه هاى بى قرار

                                         بى قرار بى قراریهاى آب.....

مابقی در ادامه مطلب...