خاطره ها

 

 السلام علیک یا اباعبدالله الحسین

باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است


باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است


این صبح تیره باز دمید از کجا کزو
کار جهان و خلق جهان جمله درهم است


گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب
کاشوب در تمامی ذرات عالم است


گرخوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرم است


در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است


جن و ملک بر آدمیان نوحه می کنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است


خورشید آسمان و زمین، نور مشرقین
پرورده ی کنار رسول خدا، حسین



ادامه مطلب ...
دو شنبه 22 آبان 1391برچسب:خوش شانسی,بد شانسی,درس,زندگی, :: 16:51 :: نويسنده : من وشما

پیرمردی اسبی داشت و با آن اسب زمینش را شخم میزد . روزی آن اسب از دست پیرمرد فرار کرد و در صحرا گم شد . همسایگان برای ابراز همدردی با پیرمرد ، به نزد او آمدند و گفتند : عجب بد شانسی ای آوردی .

پیرمرد جواب داد : " بد شانسی ؟ خوش شانسی ؟ کسی چه میداند ؟"
چندی بعد اسب پیرمرد به همراه چند......

مابقی در ادامه مطلب...



ادامه مطلب ...
شنبه 20 آبان 1391برچسب:نصیحت, :: 13:36 :: نويسنده : من وشما

 

روزی پدری هنگام مرگ، فرزندش را فرا خواند و گفت: فرزندم تو را چهار وصیت دارم و امیدوارم که در زندگی به این چهار وصیت من توجه کنی. 
اول اینکه اگر خواستی ملکی بفروشی ابتدا دستی به سرو رویش بکش و بعد آن را بفروش.

دوم اینکه اگر خواستی با فاحشه ای همبستر شوی سعی کن صبح زود به نزدش بروی........

ما بقی در ادامه مطلب....



ادامه مطلب ...

حکایت آن مرد را شنیده ای؟

که نزد روانپزشک مشهورشهررفت و ازغم بزرگی که دردل داشت گفت:
دکتردرجوابش گفت:به فلان سیرک برو شنیده ام آنجا دلقکی هست بسیار شوخ و شاد آنقدر بخنداندت تا هرچه غم داری از یادت برود.
مرد لبخند تلخی زد و گفت: “من همان دلقکم”…!

کسی می آید از یک راه دور آهسته آهسته
شبی هم می کند زینجا عبور آهسته آهسته

غبار غربت از رخسار غمگین دور می سازد
و ما را می کند غرق سرور آهسته آهسته...

مابقی در ادامه مطلب...



ادامه مطلب ...
جمعه 5 آبان 1391برچسب:عید قربان, :: 2:42 :: نويسنده : من وشما

 مبارک باد عید قربان، نماد بزرگ ترین جشن رهایى انسان از وسوسه هاى ابلیس . . .

جمعه 5 آبان 1391برچسب:موس, :: 2:5 :: نويسنده : من وشما

 

پنج شنبه 4 آبان 1391برچسب:شعر,عاشقانه,عشق,شعرزیبا,بن بست, :: 1:20 :: نويسنده : من وشما

 گاهی مسیر جاده به بن بست می رود

گاهی تمام حادثه از دست می رود

گاهی همان کسی که دم از عقل می زند
در راه هوشیاری خود مست می رود...

مابقی در ادامه مطلب...



ادامه مطلب ...
چهار شنبه 3 آبان 1391برچسب:خاطره,اشکذر,انار, :: 16:47 :: نويسنده : من وشما

آهای توی که مطلبو می خونی حداقل نظر بده تا قیافمون اینجوری نشه

 

دو شنبه 1 آبان 1391برچسب:شهید,شهیدان,ایران,گناه, :: 1:18 :: نويسنده : من وشما


صدای انفجار آمد و سنگرش رفت هوا. هرچه صداش زدیم، جواب نداد. سرش شده بود پر از ترکش. توی جیبش یک کاغذ بود که نوشته بود:

گناهان هفته:
شنبه: احساس غرور از گل زدن به طرف مقابل؛

یک شنبه: زود تمام کردن نماز شب؛

دوشنبه: فراموش کردن سجده ی شکر یومیه؛

سه شنبه: شب بدون وضو خوابیدن؛

چهارشنبه: درجمع با صدای بلند خندیدن؛

پنجشنبه: سلام کردن فرمانده زودتر از من؛

جمعه: تمام کردن صلوات های مخصوص جمعه و رضایت دادن به هفتصدتا

اسمش حسینی بود... 
تازه رفته بود دبیرستان!




<-PollName->

<-PollItems->

آمار وبلاگ:
 

بازدید امروز : 104
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 139
بازدید ماه : 137
بازدید کل : 59927
تعداد مطالب : 139
تعداد نظرات : 43
تعداد آنلاین : 1



برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب