خاطره ها آخرین مطالب
پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 19:21 :: نويسنده : من وشما
تکیه بر جنگل پشت سر روبروي دريا هستم آنچنانم كه نمي دانم در كجاي دنيا هستم حال دريا آرام و آبي است حال جنگل سبز سبز است مابقی در ادامه مطلب... ادامه مطلب ... پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:, :: 13:1 :: نويسنده : من وشما
زن گرفتم شدم اي دوست به دام زن اسير … من گرفتم تو نگير چه اسيري كه ز دنيا شده ام يكسره سير … من گرفتم تو نگير بود يك وقت مرا با رفقا گردش و سير … ياد آن روز بخير مابقی در ادامه مطلب... ادامه مطلب ...
جمعه یعنى یک غزل دلواپسى***جمعه یعنى گریه هاى بى کسى جمعه یعنى روح سبز انتظار***جمعه یعنى لحظه هاى بى قرار بى قرار بى قراریهاى آب..... مابقی در ادامه مطلب...
ادامه مطلب ... چهار شنبه 25 مرداد 1391برچسب:, :: 17:22 :: نويسنده : من وشما
دنیا کوچک تر از آن است، که گم شده ای را در آن یافته باشی. هیچ کس اینجا گم نمی شود! آدمها به همان خونسردی که آمده اند ، چمدانشان را می بندند و ناپدید می شوند. یکی در مه، یکی در باران، یکی در باد، و بی رحم ترینشان در برف. پس می زند مثل نسیم
. . . عباس صفاری . . . چهار شنبه 25 مرداد 1391برچسب:, :: 16:29 :: نويسنده : من وشما
من ندارم زن و از بی زنیم دلشادم از زن و غر زدن روز و شبش آزادم نه کسی منتظرم هست که شب برگردم نه گرفتم دل و نه قلوه به جایش دادم مابقی در ادامه مطلب .... ادامه مطلب ... چهار شنبه 25 مرداد 1391برچسب:, :: 16:3 :: نويسنده : من وشما
حمید مصدق خرداد 1343 تو به من خندیدی و نمی دانستی ادامه مطلب ... سه شنبه 24 مرداد 1391برچسب:, :: 19:28 :: نويسنده : من وشما
پسر عمه ام رَپِر شده است
صورتش را سیاه کرده خفن
ته صدایش گرفته و خشن است
مابقی در ادامه مطلب... ادامه مطلب ... |
||
![]() |